psycho

اگر مرگم فرا رسید و یکدیگر را ندیدیم بدان من دیدار تورا بسیارآرزو کردم

psycho

اگر مرگم فرا رسید و یکدیگر را ندیدیم بدان من دیدار تورا بسیارآرزو کردم

داستان واقعی و زیبا از شفای بیمار در حرم امام رضا

خادم حرم امام رضا (ع) :

یک دختــر بچـه شفا گرفتــه بـود ازش سوال کردم

چه دیــدی و چه شنیـدی ؟

دختــرک بـا آرامشی خاص گفت هیچ .

فقط پــدرم را خبـر کنیــد !

پـــدرش را آوردنـــد .

گفت :

بابا ، امـام رضـا بهم گفت : بـه بابات بــگو بـه خواهرم چیــزی نگه !

پــدر بـه خادم گفت : دخیل کـه بستم بـه امـام رضــا گفتـم : می خوای دختــرمو شفا نـدی شفا نــده .اما بــرگردم قـم بــه خواهرت گلایــه میکنم . . .

السلام علیکِ یا ضامن آهو